سلام
امروز ررفتم از خونه بیرون از خیابون گذشتم
رسیدم ایستگاه سوار اتوبوس خط یک شدم
کنارم یه اقایی نشسته بود همین طور تو طول مسیر
تو فکر بودم که یه دستی دستمو تکون میده دیدم اقاهه کنارمه
ازم پرسیدکه اینجا کجاست منم به جایی که اشاره
می کرد نگاه کردم و گفتم : ارگ بم ......
من: ارگ بم .......ا اینجا که شیرازه
من تو افکارم غرق که به اقاقه جواب اشتباه دادم !
بجای اینکه بگم ارگ کریمخان زند. گفتم ارگ بم!
حالا جالب اینجا که من خندم گرفته البته تو دلم
و جالبتر اینکه اقاهه هم چیزی نگفت
فکر کنم مسافر بود
خلاصه کلی تو دلم خندیدم
عجب!
سلام
وب خیلی جالبی داری و پرمحتواهم هست اگه به وب من هم یه سر بزنی خوشحال میشم اگرجه که تا یه مدتی اپی نداشتم اما...خواستی بیا..
سلام
خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست که به بالینت بریزد
و احساس را شکوفا کند ،
تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد .
سلام خوبی؟ بی معرفت یه سر نزنیا احوالی نپرسی؟
سلام
ممنون شما چطورید؟
باور کن که اگه من بیامم شما متوجه نمیشید
چون قسمت نظرات بلاکفا مشکل دا تو سیستم من درست کار نمیکنه
تو قسمت درباره وبلاگ هم نوشتم
سلام خوبی؟
ممنونم که بعداز مدتها به داداشت یه سر زدی.
مطلب جالبی بود مرسی.
سلام
شما چطورید؟
حضور شما دلگرمی من
سلام دوست مهربون
وب زیبای داری منم اینم وبم تازه درست کردن برای زیبای به وب خودم به کمک شما نیاز دارم امیدوارم منو یاری کنید با نظرات خوب و زیباتون خوشال میشم به من سر بزنید @};-
سلام لینکت کردم بیا
بیا
یه سوال ؟
مطلب بالا چرا رمز گزاری شده ؟
رمز شو به منم میگی ؟؟؟
مردم از فضولی